متن صحبت دكتور همت فاريابي
در گردهمآيي حزب كنگرهبسم الله الرحمن الرحيم
نهم جون 2005 ميلادي
به اجازه حاضرين محترم و دوستان عزيز !
قبل از همه اجازه بدهيد تا منت داري عميق خود را حضور سازماندهنگان اين نشست ابراز نمايم كه از بركت آن جمعي از روشنفكران بدورهم حضور بهم رسانيده اند .
اما بعد ! البته موضوعات مهم و حاد روز در ارتباط روند سياسي جاري در كشور ما زياد است از قبيل انتخابات پارلماني ٫ شورا هاي محلي ٫ رژيم حقوقي قوت هاي خارجي ٫ ايجاد پايگاه نظامي ٫ مشروعيت كابينه و بعضي مسائل ديگر .
اما من ميخواهم پيرامون (( وحدت ملي )) و الزامات آن بمثابه حياتي ترين و اساسي ترين موضوع كه حل تمام پرابلم هاي متراكم جامعه بستگي با اين پديده دارد و مردم افغانستان در درازناي تاريخ در نبود اين (( كيميا بوته )) سوخته اند ٫ برداشت و عقيده خود را به خدمت شما بزرگوار ها به عرض برسانم .
مسلماً افغانستان يك كشور كثير المليه ٫ اقوام ٫ زبان ٫ مذاهب و فرهنگ ميباشد . از نظر بعضي از محققين اتنوگرافي در كشور ما در حدود ۲۰ نژاد و بيشتر از ۳۰ زبان بشمول ديالكت ها وجود دارد .
از همان آغاز انحصار قدرت سياسي در كشور توسط مهره هاي خانوادگي تا آخرين سردمدار محمدزائي سردار محمد داوًد تبعيض ٫ ظلم ٫ استبداد تفرقه افگني بين اقوام وغيره مظالم سياسي ٫ اجتماعي و فرهنگي به پيمانه وسيع در حق مليت هاي مظلوم روا داشته شد .
تعدادي از مليت ها از اشتراك در حيات سياسي كشور بكُلي محروم بودند و برخي هم برحسب لزوم ديد سردمداران و سازش با روند سياسي آنزمان به رول (( دوبليار)) گماشته ميشدند .
تقسيم امتيازات در بين قشر فوقاني مليت برادر پشتون نيز براساس تعلقيت آن به قوم و قبيله صورت ميگرفت .
وقتيكه در باره حل مسئله ملي و زباني ٫ جايگاه اقوام در امور دولت ٫ حقوق و وجايب مساويانه براي همه مردم افغانستان صحبت ميشود ويا در استبداد دورانهاي خاندانسالاري اشاره ميگردد به هيچوجه خداي ناخواسته اشاره بطرف مليت برادر پشتون نيست . درحاليكه مردم قوم پشتون نيز عواقب ناگوار همان سياست هاي كور مهره هاي امتياز طلب قبيلوي را در پهلوي ديگر اقوام بدوش كشيده اند .
هيچ كسي نميگويد كه در جنوب كشور سرك ها ٫ پل ها ٫ شفاخانه ها ٫ مكتب ها وغيره آباد شده و شكم مردم سير شده ٫ در شمال چنين نشده است .
هدف از يادآوري مظالم و استبداد تاريخي عبارت از نقد سيستم دولتداري آنها است ٫ نقد برخورد آنها با اجتماع است و بالآخره نقد تبعيض و برتري جوئي آنهاست كه از عواقب آن مردم پشتون نيز متضرر شده اند .
هنوز هم حلقات و محافلي وجود دارد كه نه بالاي ايجاد سيستم كه به خير همگان باشد فكر ميكند بلكه بخاطر ارضاي تعصب برتري جويانه قبيلوي با تيوري هاي خود ساخته و قلابي خود تلاش ميكند تا سد راه اشتراك وسيع توده ها در اداره امور دولت شود .
امروز سيستم غير متمركز ساختن اقتدار دولتي در كشور از طرف عده كثيري از آگاهان امور پيشنهاد ميگردد كه از آن همگان مستفيد گرديده ٫ اختيارات بيشتر براي خود مردم داده ميشود ٫ استبداد مركز نسبت به ولايات از بين ميرود ٫ اداره امور اقتصادي مملكت بهتر تنظيم ميگردد ٫ دموكراسي واقعي تمثيل ميگردد و بالآخره اين يك سيستم آزموده شده در كشور هاي غير استبدادي جهان است .
جالب توجه اينست كه در بعضي موارد برادران پشتون از سيستم غيرمتمركز بيشتر سود ميبرند زيراكه درين سيستم قبل از همه معضله تمام كوچي هاي افغانستان حل و فصل ميگردد . مسلماً نسبت به تمام مليت هاي ديگر برادران پشتون بيشتر كوچي دارند .
ولي حلقات متعصب تلاش دارند تا انواع موانع را براي عملي كردن سيستم تقسيم قدرت بين مركز و ولايات ايجاد نمايند و هيچگونه ميكانيزم عملي تقسيم قدرت را نمي پذيرند . درحاليكه چنين تلاشها مخالف خواسته مردم ولايات جنوبي كشور نيز ميباشد .
اگر بياد داشته باشيد بعداز ترور مرحوم حاجي قدير ۰۰۰۰۰
حالا اگر در سطح مردم افغانستان سوا از اغواگري هاي محافل مغرض ٫ يك نظرسنجي واقعي صورت گيرد ٫ من معتقد هستم كه ۹۵ ٪ مردم طرفدار انتخابي بودن والي ها خواهند بود .
اگر ماهيت و وظايف شورا هاي ولايتي با صلاحيت تقنيني در سطح ولايات و همچنان مزاياي حكومات محلي صادقانه براي مردم چه در شمال و چه در جنوب كشور توضيح شود ٫ شايد ۹۰ ٪ مردم خواهان يك دولت فدرالي خواهند بود .
سياست قبيلوي انحصاري ٫ تبعيض و سركوبگري دوران متمادي ٫ كشور را از سير تكامل اقتصادي ٫ اجتماعي ٫ سياسي و فرهنگي در عقب نگه داشته نه تنها مردم ديگر مليت ها در سايه فقر و ظلمت زيستند بلكه به فقر ٫ گرسنگي و خانه بدوشي مردم عوام پشتون نيز كدام تغييراتي رونما نگرديد .
برجاست اگر بگوئيم فقر و دربدري ما مردم افغانستان مشترك است . فقر و گرسنگي قوم و تبار را نمي شناسد .
اكثر موارد در سخنراني ها ٫ صحبت ها و حتي در نشرات به » احياي « دموكراسي و وحدت ملي اشاره ميگردد ۰۰۰۰۰
ازينكه از اصل مطلب دور نرفته باشيم دوباره برميگرديم به موضوع (( وحدت ملي )) !
در دورانهاي مختلف همان قسميكه ديده شده يك برخورد جدي و سازنده در قبال حل مسئله قومي و زباني صورت نگرفته كه زمينه ساز ايجاد وحدت ملي بوده باشد ٫ بجز آنكه چند كلمه شعارمانند ويا نيايش مانند بشكل تشريفاتي در هر قانون اساسي بخاطر روپوش نمودن مظالم اجتماعي و استبداد قومي ذكر شده است ٫ بدون آنكه كوچكترين ميكانيزم عملي پيشبيني گردد . (( شورا مظهر اراده مردم است )) ۰
وحدت ملي را نميتوان با شعار دادن ٫ با بيانيه هاي آتشين ٫ با دعا و نيايش ويا با تسجيل چند جمله در قانون اساسي ايجاد نمود . ضرب المثل مشهور عوام است كه ميگويد (( با حلوا گفتن دهن شيرين نميگردد ))
يگانه راه ايجاد (( وحدت ملي )) عبارت است از ايجاد مشاركت سياسي است .
مشاركت سياسي به مفهوم آن نيست كه كدام مليت چند وزير در كابينه دارد ٫ اگرچنديكه تشكيل كابينه در بناي دموكراسي و عدالت اجتماعي طوري ميباشد كه هر قوم و مليت نماينده خود را درين تشكيل نه تنها در پست هاي بيكاره و تشريفاتي ميبيند بلكه در پست هاي حساس نيز نه قوم بلكه شايستگي در نظر گرفته ميشود . به همه حال تركيب كابينه بارامتر يعني ميزان مشاركت سياسي نيست .
سياست استخدام نوكر گوش به فرمان ازين ويا از آن قوم در كابينه از وقت (( باباي ملت )) به ميراث مانده است . اگر آنوقت بيشتر شكل تبليغاتي را داشت تا نشان داده شود كه حكومت از لحاظ قومي فراگير است ولي حالا ادامه همان پاليسي » باباي ملت « بيشتر شكل تخريباتي را بخود گرفته است .
قسميكه عملا ديده شد حلقات معين متعصب و فرهنگ ستيز در مهور حكومت مركزي درحاليكه بتدريج انحصار قدرت را بدست ميگيرند با دستان ناپاك چنين افراد مزدور ٫ به منافع سياسي و فرهنگي قوميكه خود آنها نيز متعلق هستند دست درازي صورت ميگيرد .
اين تيپ افراد كه با وعده هاي ميانتهي خدمت به مردم و با پوشيدن نقاب قوم دوستي شخصيت كاذب خود را صيقل ميدهند ٫ زمانيكه به كمال مزدوري رسيدند بخاطر راضي نگه داشتن حاميان خود ٫ عليه منافع قوم خود عمل ميكنند .
كسي بدون آنكه از قانون اساسي خبري داشته باشد برخلاف آن عمل نموده ديپارتمنت زبان اوزبيكي را مسدود مينمايد و هيئت به ولايات ميفرستد تا از اطفال شش ساله بپرسد : آيا ميخواهد تا به زبان مادري درس بخواند ويا نه !؟
كس ديگري با نفاق افگني در بين قوم تلاش ميورزد تا يك حزب مزدور مشابه بخود تشكيل داده و به خدمت باداران هيله گر خود قرار دهد و افتخار هم ميكند به اساس مشاركت قومي به نمايندگي قومش وارد كابينه شده است . اين نوع هيله گري ها به مفهوم مشاركت نيست .
مشاركت سياسي عبارت از سيستم است كه مردم آنرا ايجاد ميكند :
۱ - پارلماني بودن سيستم نظام سياسي ۰۰۰۰۰ (( ضعف پارلمان ٫ پروسه تعديلات ٫ تراكم انستيتوت قدرت ٫ ريفراندم در قوانين اساسي قبلي وجود نداشت وظيفه آنرا لويه جرگه ميكرد )) .
۲ - تقسيم قدرت بين مركز و ولايات ۰۰۰۰۰ (( معني آن انتخابي والي ها ٫ صلاحيت تقنيني نه مشورتي ٫ در چندين قانون اساسي قبلي نيز شورا ها تسجيل شده بود )) .
۳ - ايجاد سيستم اداري و ارضي فدرالي ۰۰۰۰۰ (( محسنات فدرال بحث وسيع است ٫ در باره يك بام و دو هوا ٫ اولين جمهوري مطلقه )) .
در آخر وقت شما را نگرفته برداشت و عقيده خود را نسبت چند موضوع مهم و اساسي بشكل ذيل جمعبندي مينمايم :
۱ - قانون اساسي افغانستان علاوه برآنكه سر تا پا با نواقصات حقوقي و تناقضات كُلي بوده جوابده شرائط عيني جامعه نيست ٫ در عين حال جائي براي دموكراسي و مشاركت سياسي وجود نداشته و هموار كننده راه بسوي استبداد و ديكتاتوري ميباشد ۰
۲ - انتخابات رياست جمهوري با تقلب و تخلف آشكار به انجام رسيد ۰
۳ - حكومت رييس جمهور كرزي نظر به قانون اساسي فاقد مشروعيت است (( درين باره مفصلا نوشته كرده بودم )) ۰
۴ - سيستم اداري - سياسي كه شكل گرفته است وحدت ملي را نميتواند ايجاد نمايد بلكه انقطاب هاي قومي ٫ زباني و مذهبي را وسعت خواهد بخشيد ۰
۵ - پارلمان آينده كشور نظر به قانون اساسي فاقد صلاحيت موًثر بوده و هيچ كاري را بخاطر تغييرات سازنده در جامعه نخواهد توانست انجام دهد ۰
۶ - شورا هاي ولايتي بدون صلاحيت تقنيني انعكاس دهنده اراده مردم نميباشد ۰
۷ - ايجاد پايگاه نظامي در افغانستان به نفع صلح و ثبات در كشور و منطقه نخواهد بود .
۸ - ايجاد وحدت ملي و دموكراسي رسالت خود مردم افغانستان است و هيچكس آنرا براي ما تهفه نخواهد داد ۰
بيائيد حقوق همديگر را احترام نمائيم ٫ بيائيد همديگر را تحمل كنيم ۰ ديگر راهي براي پايه گذاري و ايجاد يك جامعه مدني وجود ندارد .
تشكراز توجه تان
Geen opmerkingen:
Een reactie posten